علمي تفريحي
اين وبلاگ براي تمام سنين است لطفا نظر دهيد... 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان علمي تفريحي و آدرس alidorri.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مصطفی چمران ساوه‌ای (۱۳۶۰–۱۳۱۰)[۱][۲] فعال سیاسی-نظامی ایرانی و بنیانگذار ستاد جنگ‌های نامنظم در جنگ ایران و عراق بود.[۲] وی پیش از انقلاب ۵۷ انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‌ریزی کرد، سپس به لبنان رفته و در آن جا به همراه امام موسی صدر سازمان امل را تشکیل داد. با انقلاب در ایران وی پس از ۲۱ سال به ایران باز گشته و پس از آموزش نیروهای سپاه، از سوی مهندس بازرگان به معاونت نخست‌وزیری دولت موقت در امور انقلاب منصوب شد. بعد از موفقیت در پاوه روح الله خمینی مسئولیت وزارت دفاع را به وی سپرد. از دیگر مسئولیت‌های وی می‌توان به نمایندگی تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده روح‌الله خمینی در شورای عالی دفاع اشاره کرد. با شروع جنگ به اهواز رفت و ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان‌گذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. مصطفی چمران در سی و یک ام خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش کشته شد[۳] محتویات ۱ تولد و زندگی شخصی ۲ فعالیت سیاسی ۳ در آمریکا ۴ در مصر ۵ در لبنان ۶ در کردستان ۷ وزارت دفاع ۸ در خوزستان ۹ کشته شدن ۱۰ در رسانه‌ها ۱۱ پانویس ۱۲ منابع ۱۳ پیوند به بیرون تولد و زندگی شخصی[ویرایش]مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. او فرزند حسن چمران ساوجی بود که از ترکهای ساوه بودند از روستای چمران ساوه به تهران مهاجرت کردو.[۴] وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود و از استاد سخت گیر خود مهدی بازرگان نمره بیست و دو (۲۲) را در درس ترمودینامیک دریافت کرد. در درس‌های آن روز رایانه آنالوگ، جزو مهم ترین و سخت ترین درس‌ها بود که چمران از آن هم نمره ۲۰ گرفت و در میان دانشجویان، پیشرو بود. سپس با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه تگزاس ای اند ام آمریکا رفت و با وجود عدم تسلط به زبان انگلیسی در سال نخست، در این رشته به عنوان دانشجوی ممتاز، درجه کارشناسی ارشد را کسب نمود. سپس برای اخذ درجه دکتری در رشته پلاسما فیزیک به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا، که یکی از پیشروترین دانشگاه‌های جهان محسوب می‌شود، رفت و در آنجا نیز درخشید به گونه‌ای که پایان‌نامه او مرجع بسیاری از مقالات علمی دانش روز در زمینه پلاسما فیزیک شد. وی در دهه ۶۰ در آزمایشگاههای بل و هم چنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد. او در کنار زبان مادری خود فارسی به زبان‌های عربی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی مسلط بود و در کنار دانش، به هنر نیز توجه شایانی داشت. نقاشی در میان علاقه‌مندی‌های بارز هنری او بود که در این زمینه چندین اثر رنگ روغن از وی به جا مانده است. عباس چمران، برادر او آخرین رییس دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف قبل از انقلاب بود که پس از فوت وی درگذشت[۵] و مهدی چمران برادر دیگر او سابقه ریاست شورای شهر تهران را دارد. مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد؛ بار اول در سال ۱۳۴۰ با یک زن مسلمان آمریکائی به نام تامسن هیمن[۶] که نام او را پروانه گذاشت و ثمره این ازدواج یک دختر به نام روشن و سه پسر به نامهای رحیم، علی و جمال بود؛ جمال در کودکی در استخر خانه پدر همسر چمران غرق شد. سه فرزند دیگر هر کدام در شهری در کناره غربی آمریکا زندگی می‌کنند. همسر آمریکایی وی پس از مهاجرت به لبنان و مدتی زندگی کردن در آنجا، به دلیل شرایط سخت و محرومیت شدید، تصمیم به بازگشت به آمریکا گرفت و او را تنها گذاشت و در سال ۲۰۰۹ در گذشت.[۷][۸] در ادامه حضور مصطفی چمران در لبنان نقاشی شمع او، آغاز آشنایی او با غاده جابر شد که درنهایت به ازدواج او با همسر لبنانی‌اش انجامید. واسطه این آشنائی و ازدواج، شخص امام موسی صدر و یک روحانی ایرانی به نام سید غروی بوده است.[نیازمند منبع] فعالیت سیاسی[ویرایش]وی از ۱۵ سالگی در جلسات تفسیر قرآن سید محمود علایی طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق مرتضی مطهری و نیز در جلسات دیگر شرکت داشت. چمران از نخستین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در حمله گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران جزو معترضان به حضور نیکسون بود. چمران از مسوولان نهضت مقاومت ملی و عضو جبهه ملی در دانشگاه تهران به شمار می آمد. او به همراه تنی چند از هم فکرانش نهضت آزادی ایران در خارج از کشوررا تاسیس کرد. در آمریکا[ویرایش]چمران با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دوره‌های کارشناسی ارشد (الکترونیک) در دانشگاه تگزاس اِی اَند اِم و[۹] دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی تحصیل نمود.[۱۰] چمران در یکی از موسسات پژوهشی بزرگ آمریکایی به نام بل استخدام و تا تیرماه ۱۳۴۴ (۱۹۶۷) که به همراه دوستانش به خاورمیانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت. چمران از شاگردان محمود طالقانی در ایران و از اعضای بنیانگذار نهضت آزادی خارج از کشور بود. در آمریکا با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‌ریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیت‌ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع شد و از آن پس تا پایان دوره دکتری در دانشگاه برکلی به عنوان پژوهش یار (RA) مشغول به کار شد. چمران در حال کار در آزمایشگاهدر سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ ش)، پس از فارغ‌التحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی به عنوان عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی به فعالیت پرداخت. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک، جلوی کاخ سفید در واشنگتن و همچنین سفارت ایران در شهر واشنگتن و سایر کنسولگری‌ها در شهرهای شیکاگو، نیویورک، سانفرانسیسکو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران بخش عمده‌ای از تلاش و فعالیت‌های او در این سال‌ها است.[۱۱][نیازمند منبع] ماجرای بست نشستن در عبادتگاه سازمان ملل بدین قرار است: در سازمان ملل، محلی به عنوان معبد طراحی گردیده که نه مسجد است نه کلیسا؛ صرفاً عبادتگاه است. اتاقی است بزرگ و ساده که به صورت یک اتاق آرام و فضایی روحانی طراحی شده و بعضی از بازدیدکنندگان لحظاتی در این محل توقف کرده و با خود خلوت و به نیایش درونی می‌پردازند. دوازده نفر از ایرانیان طبق قرار قبلی در این محل حاضر شده و به اصطلاح بست می‌نشینند. پس از چند دقیقه توجه مأمورین به این افراد که بیش از حد معمول در محل عبادتگاه توقف کرده‌اند جلب می‌شود. مامورین خواستار خروج ایشان از عبادتگاه می‌شوند. جمع متحصن خواستار ملاقات با دبیر کل سازمان ملل می‌شوند که با مخالفت مأمورین روبه‌رو می‌شوند. از طرفی دیگر، عده‌ای از اعضاء جبهه ملی و دانشجویان هم در خارج از ساختمان تجمع کرده و پلاکاردها و بیانیه‌هایی به زبان انگلیسی در اعتراض به شاه و هیئت حاکمه ایران بین توریست‌ها و مردم توزیع می‌کنند. خبر تحصن ایرانیان در محل سازمان ملل خبرنگاران را به آنجا می‌کشاند. مأمورین که از خروج متحصنین ناامید می‌شوند گارد مخصوص را آورده و دست و پای آن‌ها را گرفته، کشان کشان از سازمان ملل بیرون می‌برند و خبرنگاران خارجی و تلویزیون‌های سراسری آمریکا از این صحنه فیلم‌برداری می‌کنند.[۱۲][نیازمند منبع] چمران در آمریکا در واقع مسئول هماهنگ کننده گروه‌های حامی ملت فلسطین بود. پس از جنگ اعراب و اسراییل و شکست سنگین مسلمانان، به دلیل ایجاد فضای منفی گسترده علیه مسلمانان چمران تصمیم می‌گیرد از آمریکا خارج شود، به خاورمیانه سفر کند و در تحولات جهان اسلام و مبارزه در برابر دشمنان مستقیماً شرکت نماید. در مصر[ویرایش]چمران پس از اتمام تحصیلات و پس از تظاهرات پانزده خرداد توسط خسرو قشقایی.[۱۳] به همراه ابراهیم یزدی، رهسپار مصر شد و به تاسیس اولین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه پرداخت. او به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، سخت‌ترین دوره‌های چریکی و پارتیزانی را آموخت و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شد. در مصر با مشاهده جریان ناسیونالیسم عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و جمال ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن قدر قوی است که نمی‌توان به‌راحتی با آن مقابله کرد و به دنبال آن به چمران و یارانش اجازه داد که در آن کشور نظرات خود را بیان کنند.[۱۴] «عادل عون» (ابویاسر) از مبارزین قدیمی لبنانی که از دوستان چمران در مصر و همرزمش در لبنان بوده است می‌گوید: از چمران در مورد علت ترک آمریکا و آمدنشان به مصر پرسیدم که گفتند: به این دلیل که نمی‌خواستند در پیشرفت صنایع نظامی آمریکا شرکت کنند و برای کمک به برادران مسلمان در این دوره نظامی شرکت کرده‌اند. برای من عجیب بود؛ گویا ایشان جزو پنج متفکر مسلمانی بودند که در پروژه گسترش و پیشرفت سلاح‌های آمریکایی باید شرکت می‌کردند. می‌گفت من از آتش فرار کرده‌ام، گویا ایشان از مرکز علمی که در آن بودند ۲ سال مرخصی گرفته بودند تا به گروه‌های مبارز بپیوندند. در لبنان[ویرایش]در سال ۱۳۵۰ امام موسی صدر در سفری به تهران ضمن ملاقات با مهدی بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه در شهر صور خبر می‌دهد و از ایشان معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار می‌شود. مهندس بازرگان، چمران را معرفی می‌نماید. پس از تماس امام موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول او قرار گرفته و وی دوباره همه چیز را رها کرده و به سوی لبنان رهسپار می‌گردد.[۱۵] چمران در لبنان، در کنار امام موسی صدر، به فعالیت‌های فرهنگی و چریکی می‌پردازد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده می‌گیرد. محمد نصرالله عضو هیئت رئیسه جنبش اَمل درباره حضور مصطفی چمران در لبنان می‌گوید: «مصطفی چمران بر حسب خواست امام موسی صدر از مصر به لبنان آمد. همسر ایشان به همراه سه پسر و یک دختر نیز به لبنان آمدند. اما به دلیل عدم وجود مدرسه برای آنان خانواده چمران نتوانست در لبنان زندگی کند. او از همسرش جدا شد و خانواده‌اش را رها کرد تا با خانواده فقرا زندگی کند. خودش می‌گفت من خاک کفش‌های فقرا هستم. چمران در دل شیعیان لبنان جاودان است. امام موسی صدر وصیت کرد که همواره حرف مصطفی چمران اجرا شود.[۱۶] تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بوده است. چمران در لبنان، به کمک امام موسی صدر، «حرکةالمحرومین» و سپس جناح نظامی آن، سازمان امل را پایه‌گذاری کرد. از سال ۱۹۷۱ که به جنوب لبنان آمده بود، کلاس‌هائی برای درس‌های ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمن‌های اسلامی دانشجویان به راه انداخت. از هر دهی یک یا دو نفر از معلمین مسلمان را انتخاب کرد که در کل حدود ۱۵۰ نفر می‌شدند؛ هفته‌ای یک بار به مدرسه می‌آمدند و جلساتی اسلامی برپا می‌شد که امام موسی، شیخ مهدی شمس الدین، محمدحسین فضل‌الله و رجال دیگر سخنرانی می‌کردند و بعد خودش وارد بحث می‌شد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک بیان می‌کرد. همین افراد بودند که اولین هسته‌های سازمان «حرکت المحرومین» در جنوب را تشکیل دادند. او در بیروت نیز نظیر این اقدام را انجام داد. هنگامی که منطقه شیعه نشین نبعه توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زره‌پوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده می‌رساند. در میان راه فالانژیست‌ها زره‌پوش را متوقف می‌کنند و می‌خواهند در آن را باز کنند که چمران از داخل دستگیره در را محکم می‌گیرد و آنها فکر می‌کنند در قفل است و وقتی از شیشه کوچک به داخل نگاه می‌کنند او خود را پنهان می‌کند؛ آنها نیز با تصور اینکه کسی داخل نیست منصرف می‌شوند. چمران پس از سه روز ماندن در نبعه تصمیم به مراجعت می‌گیرد. برای بازگشت زره‌پوشی نبود؛ لذا با ارمنی‌ها تماس می‌گیرد؛ ارمنی‌ها در قبال گرفتن پول شیعیان را به بیروت می‌رساندند و اکثریت آنها در میان راه به اسارت می‌افتادند و کشته می‌شدند. چمران با اتومبیل، همراه سه نفر ارمنی، وارد منطقه فالانژیست‌ها می‌شود و در پست ایست و بازرسی فالانژها با استفاده از گذرنامه یک شخص فرانسوی که شباهتی به چمران داشته، شروع به صحبت به زبان فرانسه با مأمورین می‌کند و بدین ترتیب از محاصره آنها خارج می‌شود. او گزارشی از وضعیت وخیم شیعیان جنگ زده «نبعه» به امام موسی صدر می‌دهد. امام موسی صدر با دوستی در فرانسه تماس گرفته و تقاضای کمک می‌نماید؛ او نیز با سازمان پزشکان بدون مرز تماس برقرار می‌کند و اکیپی متشکل از چهار پزشک فرانسوی به همراه سه پرستار عازم نبعه می‌شوند. چمران دوباره همراه با اکیپ فرانسوی عازم نبعه می‌شود که در میان راه اتومبیل آنها را به رگبار می‌بندند و سوراخ سوراخ می‌کنند. چمران عشق و ارادت عجیبی به امام موسی صدر داشت و از یادداشت‌هایش این امر کاملاً هویداست. چمران نسبت به گروه‌های سیاسی لبنان شناخت عمیقی داشت؛ وی آزردگی خاطر خویش را از باران تهمت‌هائی که گروه‌های مختلف سیاسی به او می‌زدند کتمان نمی‌کند. از جمله اتهامات که به چمران زده بودند، تسلیم نمودن اردوگاه بزرگ فلسطینی تل زعتر به کتائب (فالانژها) بوده‌است. چمران با رهبران فلسطینی و در رأس آنها، یاسر عرفات نیز تماس و همکاری نزدیک داشته است به طوری که یاسر عرفات و ابوجهاد می‌آمدند و از او مشورت می‌گرفتند. در بحبوحه پیروزی انقلاب ۵۷، چمران در نظر داشت که پانصد رزمنده از سازمان «امل» را تجهیز نموده و خود را به وسط معرکه نبرد در ایران برساند. دولت سوریه نیز دادن امکانات و هواپیما برای انتقال رزمندگان را تقبل نموده بود تا در هر جا که سازمان امل می‌خواهد رزمندگانش را پیاده کند. اما نبرد در تهران ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید و طرح به مرحله اجرا در نیامد.[۱۷] با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، در سی ام بهمن همین سال چمران همراه با یک گروه ۹۲ نفره از لبنان به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه سید روح‌الله خمینی در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب در سعدآباد پرداخت. در کردستان[ویرایش]در ناآرامی‌های کردستان برای مقابله با جدائی طلبانی که با دولت مرکزی می‌جنگیدند همراه با عبدالکریم سروش، به آن منطقه رفت. گردنه قلعه‌حصار، بین راه ارومیه و سرو، به دست شورشیان افتاده بود و نیروهای ژاندارمری و داوطلب محلی پس از دادن تلفات زیاد عقب‌نشینی کرده بودند؛ وی در اولین حرکت نظامی خود به همراه فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، در حالی که کلاشینکف به دست گرفته بود و پیشاپیش نیروهای نظامی حرکت می‌کرد و راه را برای عبور تانکها باز می‌نمود، در درگیری‌های گردنه مزبور شرکت کرد. در ناآرامی‌های مریوان از طرف دولت موقت به مأموریت رفت و مدت ده روز در آنجا ماند و پس از برگزاری جلسات متعدد برای بازگشت امنیت به منطقه و حاکمیت دولت مرکزی با بزرگان شهر به توافق رسید. در درگیری‌های کردستان، گروهی از زبده‌ترین تکاوران ارتش او را همراهی می‌کردند. آن‌ها از تاکتیک ویژه‌ای سود می‌جستند و به جای آن که با پیش‌قراولان دشمن مواجه شوند، با هلیکوپتر در قلب پایگاه‌های دشمن فرود می‌آمدند و آنها را تار و مار می‌کردند. اوج شهرت چمران در واقعه خونین پاوه بود که همراه با تیمسار فلاحی، در زیر باران گلوله، خود را به محاصره افکند. شهر پاوه به دست شورشیان افتاده بود و تنها خانه پاسداران و پاسگاه ژاندارمری مقاومت می‌کردند. در این حادثه، با پخش پیام روح الله خمینی از رسانه‌ها که ارتش و پاسداران را به پاوه فراخوانده بود، شورشیان پا به فرار گذاشتند. از حوادثی که در پاوه اتفاق افتاد، قتل‌عام مجروحین به دست عوامل حزب دمکرات، سقوط هواپیمای فانتوم و اصابت هلیکوپتر ۲۱۴ حامل قربانیان و مجروحین به کوه بود که چمران از آن با تلخی فراوان و یک حادثه «دیوانه کننده» یاد می‌کند.[۱۸]
برچسب‌ها:
[ شنبه 29 فروردين 1394برچسب:, ] [ 18:56 ] [ علي دري ]
ویژگیهای یک نوجوان شایسته نوجوان شایسته چه صفاتی باید داشته باشد؟ در درجه اول ایمان به خدا و التزام به جمهوری اسلامی ایران: نوجوان شایسته باید ایمان به خدا را فراموش نکند زیرا خدا کسی است که این دنیای بزرگ وانسان هارا آفریده و به شما اجازه داده است که زندگی کنید او بخشنده و مهربان است.اوهمتا وهمانندی ندارد و در همه ی کارها به ما کمک میکند.التزام به جمهوری اسلامی ایران را باید یکی از وظایف دینی و ملی خود بدانیم،چون ما در کشوری اسلامی زندگی میکنیم و به کشور خود عشق می ورزیم... دوم احترام به پدر و مادر و بزرگتران: امام صادق فرمودند: و اما حق مادرت این است که بدانى او تورا طورى حمل کرد که احدى را آن طور حمل نمى ‏کند، آرى او تو را در داخل شکم خود حمل کرد، واز میوه قلبش‏ چیزى به تو داد، که احدى به احدى نمى ‏دهد، و او با تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت ‏نمود، و باک نداشت ازاینکه گرسنه و تشنه بماند، بلکه پروایش همه از گرسنگى و تشنگى تو بود، او باک نداشت ازاینکه برهنه بماند، همه پروایش از برهنگى تو بود، او هیچ پروایى نداشت از گرما، ولى سعیش این بود که بر سر تو سایه بیفکند،او به خاطر تو از خواب خوش ‏صرفنظر کرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همه این تلاشها براى این است که ‏تو مال اوباشى، و تو نمى ‏توانى از عهده شکر او برآیى، مگر با یارى و توفیق خدا. سوم پشتکار و تلاش برای پیشرفت و ترقی: پیشرفت و تکامل یک جامعه معلول عوامل مختلفی است و تنها نمی توان یک یا دو عامل را در این امر دخیل دانست . پیشرفتی که هم اکنون در جامعه ما و یا هر جامعه دیگری حاصل شده است مرهون زحمات و تلاش های های شبانه روزی افراد مختلف است . اگر امروز در کشوری نظیر ژاپن علم و تکنولوژی پیشرفت قابل توجهی داشته و در این زمینه حرف هایی برای گفتن دارد ، این پیشرفت ها حاصل تلاش و پشتکار یکایک افراد آن جامعه است . کسی به تنهایی نمی تواند این پیشرفت ها را نتیجه و حاصل کار خود بداند ، بلکه می تواند خود را در این پیروزی (پیشرفت و ترقی ) سهیم بداند. گاهی در زمینه رسیدن به پیشرفت صحبت از داشتن امکانات و منابع مالی میشود . گرچه امکانات و منابع مالی می تواند زمینه ساز رشد و ترقی باشد ولی شرط اصلی محسوب نمیشود . همچنانکه در مثال فوق ، و در بسیاری از کشورهای دیگر که فاقد منابع و ذخایر طبیعی بوده اند با استفاده از قوه تعقل و تفکر و با تلاش و پشتکار توانسته اند جاده های پیشرفت و ترقی را بسان باد درنوردند و به قله های پیشرفت و ترقی در زمینه تکنولوژی صعود نمایند . البته با توجه به نظرات و مقالات قبلی ام این تنها یک بعد پیشرفت است و نمی تواند به عنوان پیشرفت و تکامل و تعالی همه جانبه قلمداد گردد . چهارم انتخاب دوست و رفیق مناسب: معـاشـرت و هـمـنـشـیـنى با دوستان سالم و با ایمان , موجب رشد شخصیت اجتماعى وتقویت ارزشها اخلاقىمعنوى در جوان مى گردد. انتخاب دوستانى که از لحاظ درسى و اخلاقى شایسته اند, خود مى تواند بهترین بازوى موفقیت در آینده جوان باشد. بـا دوسـتـان خـوب و مورد اعتماد مى توان در زمینه هاى درسى و مسائل اجتماعى و فرهنگى به تبادل نظر و همکارى پرداخت .الـبـتـه نشست دوستانه مى تواند در بالا بردن روحیه اجتماعى و اخلاقى و سطح بینش فکرى , به یـکدیگر کمک کند, به شرط آن که دوستان خوب به مصداق این حدیث شریف که مومن آینه برادر مـومـن اسـت بـاشـنـد و در اصـلاح و رفـع عـیوب همدیگر تلاش نمایند, زیرا کوشش صمیمانه براى اصلاح یکدیگر موجبات ارتقاى اخلاقى خود و دیگران را فراهم مى سازد. از طـرفـى دوستى با افراد پست و فرومایه که معمولا آلوده به انحرافهاى اخلاقى هستندـ یکى از زمینه هاى مضر و انحرافى جوان است . یـک دوسـت ناباب , سرنوشت انسان را بطور کلى از مسیر اصلى خود خارج کرده و او را در ورطه هـولـنـاک فـسـاد و گمراهى و انحراف هاى اخلاقى مى اندازد و موجبات تیره روزى وى را فراهم مى سازد. بـه هـمـیـن علت , قرآن کریم از عاقبت حسرت آور کسانى که در دنیا با دوستان منحرف معاشرت داشته و به واسطه آنان به گناه و آلودگى کشیده شده اند یاد مى کند و زبان حال چنین افرادى را ایـن گـونـه تـوصـیـف مـى نـمـایـد: واى بـر مـن ! اى کاش فلان شخص را دوست و رفیق خود نگرفته بودم. بـنـابـرایـن به عنوان یک اصل کلى مى توان به این نکته اشاره کرد: یکى از مهمترین وحیاتى ترین مـسـائل جـوانان , مساله دوستیابى و انتخاب دوست خوب و مناسب است , بطورى که اگر در این زمینه دقت و احتیاط لازم به عمل نیاید, بقیه تلاشها نیز سودى نخواهد داشت. همانگونه که در سفرهای دنیوی رفیق خوب و یار وفادار و صادق نقش مفیدی در رفع مشکلات سفر دارد، در سیر و سلوک و سفرهای معنوی نیز رفیق خوب بسیار ضروری و مؤثر است. پنجم رعایت بهداشت فردی و اجتماعی : بهداشت فردی متشکل از روشها و اصولی جهت پیشگیری از بروز انواع بیماریها و پاکیزه نگهداشتن اعضای بدن است. سادهترین امور اعم از شستشوی دست و یا استحمام کل بدن، نظافت مو و ناخن و رعایت اصول نظافت و پاکیزگی لباس و انواع پوششهای فردی میتواند سلامت یک فرد را تا حدود بسیار زیادی تأمین کند بهداشت فردی پایهٔ اصلی سلامت فرد و در نهایت یک جامعه را تشکیل میدهد. با رعایت چندین نکتهٔ ساده و روزمره در زندگی فرد، امنیت بالایی برای وی حاصل میشود که نتیجهٔ آن پیشگیری بهتر از درمان خواهد بود. بهداشت اجتماعی مثل پوشیدن لباس مناسب ،کوتاهی موها و غیره است که اگر بهداشت اجتماعی خود را رعایت نکنیم کسی با مادیگر ارتباط بر قرار نمیکند مثلا میگویند که چه پسر نامنظم و شلخته ای .پس بهداشت فاجتماعی بسایر مهم است ششم انجام تفریحات سالم: نوجوان ، برای رشد و کمال روحی و جسمی هم به فعالیت های بدنی نیاز دارند و هم به طراوت و شادابی روح . باید تفریحات سالم را ، به گونه ای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پر کند و بیکار و سرگردان نمانند و هم در رشد جسمی و روانی آنان تاثیر داشته باشد. حضرت علی علیه السلام به دو نوع از سرگرمیهای خوب اشاره می فرماید: "علـِّموا اولادکم ، السباحة و الرمایة." شنا و تيراندازى را به فرزندانتان آموزش بدهيد.»
برچسب‌ها:
[ شنبه 29 فروردين 1394برچسب:, ] [ 18:52 ] [ علي دري ]
تفرج در گروه های سنی مختلف مانند کودکان ، جوانان ، متاهلان چه بسا صورت‌های گوناگونی داشته باشد و هر نوع تفریحی برای یک گروه لذت بخش تر باشد اما آن چه در همگی تفریحات و برای همگان باید مهم باشد پای بندی به شاخصه های پذیرفته شده و تایید شده از سوی عقل و شرع است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود: 1- ادخال سرور «سرور» به معنای شادی درونی قلبی است به طوری که معنای «سر» در آن لحاظ شده است[1] و «حبور» شادی در چهره و در صورت می‌باشد[2] و هر دو پسندیده است اما از آنجا که برخی شادی‌ها تصنعی و ظاهری است و از آن به خنده کاذب یاد شده است. یکی از شاخصه های تفریح مثبت «ادخال سرور» است که شادمانی واقعی و درونی را علاوه بر خنده ظاهری به ارمغان می‌آورد. چنان که درباره پاداش بهشتیان در قرآن مجید می‌خوانیم : وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً [3] «و شادابی و شادمانی به آنان ارزانی داشت.» در احادیث نیز به شوخ طبعی و ادخال سرور سفارش شده است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: هر که مومنی را شاد و مسرور گرداند مرا شاد نموده و هر که مرا شاد نماید همانا خداوند را شاد نموده است.[4] توجه ویژه ای نیز به شادمانی کودکان شده است. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید : «در بهشت خانه‌ای هست که آن را خانه خوشحالی نامند و جز کسانی که کودکان را خوشحال کرده باشند، وارد آن نمی‌شوند .» [5]‌ ائمه معصومین (علیه السلام) بسیار از اهمیت و پاداش ادخال سرور یاد کرده‌اند[6]. 2- تداوم سرور هرگاه سرور و شادی از ایمان و پاکی برخاسته باشد «پایدار» است. نه تنها در دنیا که در آخرت نیز همراه آدمی خواهد بود.[7] چنان که خدای متعال در باره بهشتیان فرمود: وَ یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُورا[8] «و خوشحال نزد کسان خویش بازگردد.» فَرِحینَ به ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ [9] «آنان به نعمتی که خدا ارزانیشان داشته خوشحالند.» امام صادق (علیه السلام) : سزاوار است که مسلمان مسافرت نکند مگر برای سه مورد ؛ تامین معاش و درآمد زندگی ، زاد و توشه معاد و ثواب آخرت ، و یا لذت در غیر حرام ... همانا «لذت در غیر حرام» جهت توانایی بر تامین معاش و توشه معاد او کمک خواهد کرد اما اگر شادی و سرور برخاسته از سر مستی و سرکشی باشد کوتاه مدت و ناپایدار می‌باشد. حَتَّی إِذا فَرِحُوا به ما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً [10] «چون بدانچه داده شده بودند سرمست شدند، ناگاه گرفتارشان کردیم.» 3- دوری از حرام‌ها و رعایت حریم‌ها «حرام» به معنای ممنوع و ناروا از جهت عقل و شرع است[11]؛ و ضد حلال است[12] و ارتکاب حرام به طور معمول پشیمانی را به دنبال دارد. لذا تفریح و تفرج باید به گونه ای باشد که از ارتکاب محرمات به دور و با رعایت حریم‌ها ، روابط نیک و قابل اعتمادی را در میان همراهان به وجود آورد چنین تفریحی ، بسیار لذت بخش می‌باشد و در اسلام بر ان تاکید شده است . به طوری که نشاط زندگی مادی و معنوی را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد. امام صادق(علیه السلام): «سزاوار است که مسلمان مسافرت نکند مگر برای سه مورد ؛ تامین معاش و درآمد زندگی، زاد و توشه معاد و ثواب آخرت، و یا لذت در غیر حرام ... همانا «لذت در غیر حرام» جهت توانایی بر تامین معاش و توشه معاد او کمک خواهد کرد[13].» امام رضا (علیه السلام) فرموده است : «از لذتهای دنیا بهره ای برای خود قرار بدهید از راه حلال ، و از راهی که به شرافت و مروت شما آسیب نرساند و در آن اسراف نباشد و با این گونه لذت‌های مشروع بر امور دین کمک بگیرید.»[14] امام رضا علیه السلام: «کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت با خدا، ساعتی برای تامین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب‌هایتان واقف می‌سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذائذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح، نیروی انجام وظائف وقت‌های دیگر را تامین کنید.»[15] 4- دوری از لغو و بیهودگی «لغو» به معنای غیر قابل اعتنا و آن چه که بدون فکر و دقت از آدمی سر می‌زند.[16] بدیهی است طبع آدمی از بیهودگی متنفر است و بیهوده گویی، شادی و شادمانی را دچار اختلال می‌کند و تفریح و خوشی را به ملال و ناراحتی تبدیل می‌کند. به همین جهت از ویژگی‌های مومنان در قرآن مجید آمده است: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرام» [17]؛ «و چون بر لغو بگذرند با بزرگواری می‌گذرند.» 5- دوری از لهو و سرگشتگی «لهو» به معنای مشغول شدن به کارهای بی ربط و بدون اهمیت می‌باشد[18]؛ که توام با غفلت و سرگشتگی است[19]. چنان که در قرآن مجید می‌خوانیم: لاهِیَةً قُلُوبُهُم [20] «دلهایشان در لهو و بی خبری فرو رفته است.» از این رو تفریح و تفرج نباید به گونه ای باشد که آدمی را از یاد خدا و نماز و عبادت غافل کند . یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه [21] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند.» گفتنی است ؛ اشتغال به تجارت و هم نشینی با زن و فرزند ناپسند نیست اما اگر موجب غفلت از یاد خدا و رو گردانی از نماز و عبادت شد نکوهش شده است. «سرور» به معنای شادی درونی قلبی است به طوری که معنای «سر» در آن لحاظ شده است و «حبور» شادی در چهره و در صورت می‌باشد و هر دو پسندیده است اما از آنجا که برخی شادی‌ها تصنعی و ظاهری است و از آن به خنده کاذب یاد شده است 6- دوری از لعب و بازیچگی «لعب» ضد جدیت می‌باشد[22] و انجام کاری بدون داشتن قصد و انگیزه صحیح می‌باشد [23] که در مقابل حق قرار می‌گیرد. چنان که در قرآن مجید می‌خوانیم : «قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبین[24]‌»گفتند: «آیا حق را برای ما آورده‌ای یا تو از شوخی کنندگانی؟» البته در قرآن مجید از بازی کودکان و تفریح و مسابقه بزرگ‌ترها یاد شده است و اولیای الهی از آن منع نکرده اند چنان که در داستان حضرت یوسف و برادرانش می‌خوانیم: «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَب»[25]؛ «فردا او( یوسف) را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازی کند.» «قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِق[26]»گفتند: «ای پدر، ما رفتیم مسابقه دهیم»‌ بدیهی است بازی کودکان و مسابقه بزرگ‌ترها مورد قبول همگان است و خداوند و پیامبر از انجام آن جلوگیری نکردند البته حضرت یعقوب (علیه السلام) از خیانت و غفلت برادران یوسف نگران بود. «قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُون[27]‌» گفت: «اینکه او را ببرید سخت مرا اندوهگین می‌کند، و می‌ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد.» بنابر این اگر بازی و برگزاری مسابقات ، به منظور تقویت جسم و انگیزش نشاط روح و روان باشد از حالت بیهودگی و نداشتن مقصود صحیح به دور خواهد بود. تفریحات سالم به دوری از خشونت و زیاد شدن صمیمیت کمک خواهد کرد. در این باره پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: «الهوا و العبوا فإنّی أکره أن یری فی دینکم غلظة» [28] «تفریح کنید و بازی کنید ، زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود.»
برچسب‌ها:
[ جمعه 28 فروردين 1394برچسب:, ] [ 18:20 ] [ علي دري ]
ارتباط دوستانه یکی از رفتار های اجتماعی ● مقدمه : انسانها موجوداتی هستند که به طور گروهی ودر کنار همدیگر زندگی می کنند . همین امر باعث رفع خیلی از مشکلات شان ونیز منجر به کمک رسانی ها و نوعدوستی نسبت به همدیگر می شود. که امروزه آنها را رفتار های اجتماعی می نامند . رفتار های اجتماعی معمولا یاد گرفتنی است . مثلا یاد میگیریم که اگر برخی عقاید را بپزیریم به ما پاداش خواهند داد و آنها ما را در بین دوستان خود جای خواهند داد یا امتیازهای در نظر خواهند گرفت ، اما اگر افکار متفاوتی داشته باشیم ، از دادن امتیاز یا حتی از راه دادن ما در جمع خودشان خود داری خواهند کرد . به همین لحاظ باید رفتار های از خود نشان بدهیم که از نظر آنها مطلوب و یا هنجاری باشد و کنش های متفاوت و یا دور از انتظار آنها را در بر نداشته باشد. و یا همچنین باید رفتاری داشته باشیم که مطابق با اصول و قواعد گروه باشد زیرا هر رفتاری که در جمع صورت بگیرد مورد کنش آنها واقع می شود . پس رفتار اجتماعی یعنی هر رفتاری که منجر به کنش متقابل بین دو یا چند نفر گردد ، می باشد... ارتباط دوستانه یکی از رفتار های اجتماعی ارتباط,دوستانه,رفتار,اجتماعی,آکاایران,خود,واقع,رفتار,رفتار,جمع,انسان,طور,زیرا,طور,باشیم,طور گروهی ودر کنار,دور,نشان,مشکلات,منجر ● پیدایش رفتاری اجتماعی : ظهور و بروز رفتار اجتماعی شاید به همان ماههای اولیه زندگی نوزاد بر می‌گردد. زمانی که نوزاد لبخند اجتماعی‌اش را ظاهر می‌سازد و به این طریق هر چند به شیوه‌ای ساده رابطه خود را با افراد خانواده برقرار می‌ کند. تعامل نوزاد با محیط کم کم رشد می ‌کند. هر چند در آغاز افرادی که به عنوان اجتماع برای نوزاد شناخته می‌شوند، خیلی محدود بوده و اغلب شامل پدر و مادر و نزدیکان او می‌شود. اما بتدریج این روابط گسترده‌تر شده و به افراد بیشتری عمومیت پیدا می‌کند. بطوری که در سنین خاصی کم ‌کم توجه فرد عمدتا معطوف به افرادی به غیر از افراد نزدیک خانواده وی می‌شود واین فرایند شناخت روز به روز بیشتراز پیش در سطح محل، شهر و حتی یک کشور و همین طور در حیطه یک فرهنگ خاص رشد و بارور می شود ● ارتباط دوستانه : در اینجا میخواهم در همین رابطه یعنی در باره یکی از رفتار های اجتماعی بپردازم . یکی از رفتار های اجتماعی، که انسان ممکن است در دوران زندگی اجتماعی خویش آن را تجربه کند ارتباط دوستانه است. یعنی دوست شدن با افراد خاص و مورد نظر . اول باید به واقعیت اشاره کنم که چرا با دیگران ارتباط بر قرار می کنیم ؟ کدام نیاز ها موجب روابط متقابل می شوند ؟ در جواب این سوال ها پژوهشگری بنام ویس (۱۹۷۴) پاسخ داده است . ایشان رابطه با اشخاص را به شش نیاز پیوند جویی و ارتباط مطرح می کند : ۱) در درجه اول نیاز به وابستگی را ارضا می کند . یعنی امنیت و راحتی لازم را فراهم میکند . مثلا هر فردی ممکن است در دروان زندگی خود وابستگی شدیدی به کسی دیگری داشته باشد مثل همسر و یا نوزاد به مادر . ۲) نیاز به یک پارچگی را تضمین می کند . یعنی با اشخاصی که ارتباط بر قرار می کنیم با پزیرفتن علایق و نگرش های ما ، نشان می دهد که در بین آنها جای داریم . ۳) احساس لیاقت و ارزشمندی را به وجود می آورد . یعنی شخص این حس را خواهد داشت که او هم برای خودش کسی شده است و میتواند ارزشمند واقع گردد . ۴) اهمیت و ارزش دیگران ، اینکه زمانی به کمک و حمایت نیاز داریم دیگران هم اهمیت و ارزش پیدا می کنند زیرا آنها هستند که به ما کمک می کنند . ۵) هدایت و ارشاد ، آنها ما را در چارچوب خاصی قرار می دهند و توصیه های ارائه می دهند . یعنی بر قراری نظم اهمیت خاصی دارد . واز چارچوب و قوانین باید پیروی کرد و همین طور این امر راهنمایی های لازم را در پی خواهد داشت . ۶) بالاخره وقتی به موقعیتی برسیم که بتوانیم به دیگران کمک کنیم ، آنها این احساس را در ما به وجود می آورند که ما نیز مهم و لازم هستیم. مسلمآ اشخاصی که با آنها رفت و آمد می کنیم نمی توانند همه ای این نیاز ها را یکجا بر آورده سازند . مثلا : همکار مان این حس را می تواند به وجود آورد که فرد مهم و شایسته ای هستیم اما هرگز نخواهد توانست نیاز به دلبستگی ما را تامین کند . بنا برین انسان ها در تلاش اند تا بتوانند به آن نیازی که دسترسی نداشته اند بدست آورند . ارتباط دوستانه یکی از ارتباط های بی غل وغش ، صاف و بی ریاو از نظر کیفی خیلی عمیق است که خداوند برای هر انسانی اعطا نموده است همانطور که انسان اولین ارتباط خود را با خودش بر قرار می کند هیچ گونه کلکی هم بکار نمیبرد و در این مورد نیز با خودش رو راست است ، رابطه های دوستانه و صمیمی نیز بدین صورت می تواند باشد . اما امروزه بنا به مصروفیت و مشغله فراوان این گونه ارتباط کم رنگتر شده است اما از جهتی نیاز شدیدی به این گونه ارتباط ها احساس می شود . وقتی از بازی های خسته کننده و شکننده روزگار سیر میشوی ، وقتی با سختی ها و مشکلات ، ناراسایی ها زندگی به خصوص در ملک غربت دست و پنجه نرم می کنی ، و در زیر بار سنگین مسولیت شانه های قدرتمندت خم می شود ، وقتی با وجود بدترین شرایط و وضعیت ها، تلاش های شبانه روزی خود را در صدد تحقق اهداف خود نشانه میگیری اما بنا به دلایلی همه ای تلاشت بدون بهره مطلوب از بین میرود ، و ..... هزاران مورد های دیگر. دقیقآ این جا نیاز به یک دوست واقعی احساس می شود تا غم واندوه بیشماری را از دل محزونت بزداید و تسلی بخش خاطراندوهگینت باشد ، دوستی باشد که بر شانه های استوارش تکیه زده و با هم با تلاش بیشتر از پیش ازموانع پیشرفت و ترقی به سلامت بتوان عبور کرد ● ویژگی های ارتباط دوستانه : حال که نیاز به وجود یک دوست قطی شد میخواهم به نکات و یا ویژگی که یک دوست باید داشته باشد تا بتواند کمک حال، همدل و یاور دوستش باشد ، اشاره می کنم .که عبارتند از : برخورداری ازمجاورت و نزدیکی ، جذابیت ظاهری و استقلال فکری ، داشتن نگرش مثبت و خوش خلق ، صمیمیت و شباهت ، صادق بودن و قابل اعتماد بودن‌، گوینده خوب و شنونده خوب بودن‌، احترام گذاشتن به احساسات دیگران ، وارد نشدن به حریم خصوصی دیگران، توجه به آراستگی ظاهر و تمیزی‌، پذیرفتن تفاوت‌های فردی‌، پرهیز از قضاوت‌های عجولانه، به طرف مقابل فرصت کافی دادن و . . . معمولا در برقراری روابط دوستانه هرچه دو نفر به لحاظ شخصیتی شباهت بیشتری به هم داشته باشند ونگرش ، علایق و شیوه ای زندگی شان مثل هم باشند ، بیشتر مانند هم فکر کنند، و بیشتر همدیگر را تقویت نمایند،می توانند از دوستی شان بهره بیشتری ببرند ● موانع ارتباط : موانعی بر سر راه دوستی ها بوجود آید که از آن جمله می‌توان به بیماری‌، فاصله جغرافیایی‌ ، استرس ، مشغله زیاد، ترس‌، مشکلات مالی یا فقر، تفاوت در انتظارات و شباهت ، تفاوت در علائق ونگرش، و موارد دیگر، و یا هم به عقیده هامنز (۱۹۶۱) هزینه دوستی بیشتر از سود نباشد . شناخت این مشکلات حائز اهمیت است. این فاکتورها تغییر می کنند اما غیر ممکن نیستند. برخی عوامل مانند فاصله جغرافیایی‌ ‌را باید براحتی پذیرفت و سایر علل مانند ترس و کار زیاد را می توان تغییر داد ● نتیجه گیری: با برسی مراحل های نیاز در ارتباط دوستانه وبا مطالعه و مشاهده نظریات پژوهشگران در علوم اجتماعی و روان شناسی می توان به این نتیجه رسید که ارتباط دوستانه به عنوان یکی از رفتار های اجتماعی در اولویت برقراری ارتباطات در زندگی روزمره انسانها قرار می گیرد . زیرا این نوع ارتباط یا رفتار اجتماعی ضمن برخوردار نمودن ارتباطگر از ویژگی ها و منفعتهای آن، از آثار منفی که ممکن است در صورت عدم به وجود آمدن این نوع رفتاراجتماعی شکل گیرد مثل از تنهایی ، منزوی شدن و یا در انزوا بسر بردن ، وحتی احتمال دارد که توانایی های بالقوه فرد تبدیل به فعلیت نشود ،جلوگیری می کند. و این در صورتی برای اجتماع زیان آور می تواند باشد که شخص مورد نظر استعداد های برای شکوفا شدن در زمینه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، هنری و عقیدتی داشته باشد
برچسب‌ها:
[ جمعه 28 فروردين 1394برچسب:, ] [ 18:8 ] [ علي دري ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







<-PollName->

<-PollItems->